توانایی نسبت دادن حالتهای ذهنی یعنی نیات، احساسات، خواستهها و
باورها به خود و دیگران و درک این که حالات ذهنی دیگران میتواند متفاوت از
حالات ذهنی خود فرد باشد اصطلاحا نظریه ذهن یا اختصاراTOM نامیده میشود.
خاستگاه تکاملی نظریه ذهن به نخستینیهای غیرانسانی برمی گردد.
نظریه
ذهن احتمالا واکنشی انطباقی به تعاملات اجتماعی اولیه میباشد( پریماک و
وودراف، ١۹۷۸ ). در سه دهه اخیر پیشرفتها و پژوهشهای گستردهای در
زمینه تحول نظریه ذهن در کودکان نابهنجار، زیربناهای عصبی فیزیولوژیکی آن
در مغز و اکتشاف بخشهای موثر در این واکنش شناختی و نقش نورونهای
آیینه ای، همچنین بررسیهایی در مورد نظریههای مختلف در این حیطه مهم
تحولی صورت گرفته است.
به دنبال تحقیقات گسترده در زمینه تحول بهنجار
نظریه ذهن، بخش آسیب شناسی نظریه ذهن نیز به سرعت رو به گسترش بوده و هر
روز با نتایج چشم گیری در مورد نقصهای نظریه ذهن در افراد مبتلا به
اسکیزوفرنی، اختلالات شخصیتی، کودکان اتیستیک، سندرم آسپرگر و غیره مواجه
هستیم.
در ابتدا تیوری ذهن بررسی شده است و مراحل تحول این نظریه در نظر
گرفته شده است همچنین به توضیح نظریههای نظریه- نظریه شبیه ساز یو
نظریه پیمانهای پرداخه شدهاست نظریههای مختلف از دیدگاه نظریه پردازان و
روانشناسان صاحب نظر بررسی گردیده است در مقاله حاضر چگونگی تبیین
رویکردهای ذهنی از فرآیند و تحولات تیوری ذهن مورد بحث قرار میگیرد.
این
الگو پیشنهادها و پیش بینیهایی را فراهم نموده است مقاله حاضر با هدف
طرح یک دید کلی درباره رویکرد تئوری ذهن در روانشناسی تحولی نگاشته شده
است.
نگارنده در این مقاله پس از ارایه تعریف و خاستگاههای اولیه این
رویکرد، نظریههای تحولی پیرامون تحول نظریه ذهن را تبیین کرده است و در
ادامه، درباره مفهوم حالتهای ذهنی و مهمترین آنها که در این رویکرد بیشتر
مورد استفاده قرار گرفته اند، توضیح داده است.
همچنین به دو مفهوم
بازنمایی و فرا بازنمایی به لحاظ اهمیتشان اشاره شده است و سپس تکالیف
نظریه ذهن که شامل تکالیف باور غلط و تکالیف نمود – واقعیت میباشند مورد
بحث قرار گرفته اند.
یافتهها و نتیجه گیری: در مجموع میتوان گفت که کودکان به دو کشف مهم درباره ذهن دست مییابند.
یکی آنکه ذهن چیست و دیگر اینکه ذهن چه کاری انجام میدهد و این دستاوردهای مهم است که برای درک دنیای اجتماعی امری بنیادی است.
منبع : مقاله تئوری ذهن