دولت الکترونیک شیوهای برای دولتها به منظور استفاده از فناوری جدید
میباشد که به افراد تسهیلات لازم جهت دسترسی مناسب به اطلاعات و خدمات
دولتی، اصلاح کیفیت خدمات وارایه فرصتهای گستردهتر برای مشارکت در
فرایندها و نمادهای مردم سالار را اعطا میکند.
دولت الکترونیک یک شکل
پاسخگویی از دولت میباشد که بهترین خدمات دولتی را به صورت بلاواسطه به
شهروندان ارایه میدهد و آنها را در فعالیتهای اجتماعی شرکت میدهد
بنابراین مردم دولتشان را بر سرانگشتان خویش خواهند داشت.
دولت
الکترونیک استفاده از فناوری به منظور تسهیل امور دولت از طریق ارایه خدمات
و اطلاعات کارا و موثر به شهروندان و شرکتهای تجاری و تولیدی میباشد.
با
نگاهی به کشورهای پیشرفته جهان در مییابیم دولت الکترونیکی تا چه حد
توانسته است هزینههای عمومی را کاهش دهد وکارایی و اثربخشی کنترل و
مدیریت سیستمهای اجتماعی، مالیاتی، بهداشتی، درمان عمومی و تامین
اجتماعی را به حداکثر برساند.
متاسفانه بر خلاف وجود امکانات مختلف سخت
افزاری در سازمانها و ادارات دولتی و به علت عدم استفاده بهینه از آن ها،
فاصله بسیار زیاد و چشم گیری میان سطح دانش فناوری اطلاعات و ارتباطات در
کشور و دیگر نقاط جهان وجود دارد.
آنچه این نوشتار به دنبال آن است،
تعریف دولت الکترونیک، تبیین برخی زوایای دولت الکترونیک، دیدگاههای
مختلف در مورد دولت الکترونیک، ضرورت و اهمیت و شناسایی موانع استفاده از
آن، میباشد.
لذا مقتضی است دولتها به مثابه نخستین گام برای استقرار
دولت الکترونیک، سیستمهای اینترنتی و گروه افزارها و سیستمهای جمعی
را ایجاد و از آن حمایت نمایند به عبارتی ایجاد ارتباط آسانتر و سریعتر
مشتریان و کسب و کارها به خدمات الکترونیکی و پرداخت هزینههای دریافت
خدمات از سوی ایشان مستلزم ایجاد و توسعه بانکداری الکترونیک به مثابه یکی
از مهمترین زیرساختهای دولت الکترونیک است.
این پژوهش بر آن است تا
کارکردهای استقرار دولت الکترونیک در بخش بانکداری الکترونیک را از منظر
مجریان ارایه کننده خدمات در ابعاد شفافیت خدمات الکترونیکی، میزان
پاسخگویی به انتظارات شهروندان، تشریفات اداری و میزان اعتماد شهروندان در
بهره گیری از خدمات الکترونیکی بررسی نماید.
فناوری اطلاعات و ارتباطات، دولت الکترونیکی، اینترنت، استراتژی، تکنولوژی اطلاعات.
به تعریف نقشها و کارکردهایشان بپردازد که برای نیل به این هدف دولت الکترونیک شکل گرفته است.
توسعه
فناوری اطلاعات و نگرش نو به این توسعه از طریق اینترنت و صفحات وب
متغیرهای جدیدی را در زندگی جوامع پدید آورده است که بر برنامههای
اقتصادی و اجتماعی دولتها تاثیر گذار شده است.
منبع : مقاله دولت الکترونیک
ساختار سازمانی روشی است که در آن فعالیتهای یک سازمان تقسیمبندی و هماهنگ میشود.
تغییرات
سریع دهههای اخیر و مسایل پیچیده امروز در زمینه سازمان و مدیریت،
نشانگر این واقعیت بودهاند که طرحهای تشکیلاتی سنتی پاسخگوی نیازهای
کنونی نیستند و نیاز به ساختارهای سازمانی جدیدی میباشد.
با توجه به
اهمیت این موضوع و اینکه سازمانها دارای ساختارهای متفاوتی هستند در این
مقاله برآنیم با نگرشی جامع و متفاوت به مرور و تشریح انواع طرحهای ساختار
سازمانی بپردازیم.
سازمان مرکب از عناصر و روابط بین آنهاست، در حالی که
ساختار کلیتی است که یک واحد را تشکیل میدهد و ترکیب اعلی از روابط بین
عناصر سازمانی است که فلسفه وجودی فعالیت سازمانی را شکل میدهد.
ساختار سازمانی راه یا شیوهای است که بوسیله آن فعالیتهای سازمانی تقسیم، سازماندهی و هماهنگ میشود.
به همین منظور سازمانها ساختارها را به وجود میآورند تا فعالیتهای عوامل انجام کار را هماهنگ کرده و اعمال اعضا را کنترل نمایند.
ادبیات موجود از زوایای مختلفی به روابط ساختاری نگاه میکند.
ساختار سازمانی به عنوان سیستمی تعریف میشود که با استفاده از آن، سلسله مراتب درون سازمان را تعیین میکنیم.
این سیستم، هر شغل و سمت، کارکرد آن و طرفی که باید به آن جواب پس بدهد را مشخص میکند.
در نتیجه، ساختاری به وجود میآید که میتواند به تحقق اهداف سازمان کمک کند.
ساختار سازمانی انواع مختلفی دارد.
هر
یک از این ساختارهای سازمانی، نقاط قوت و ضعف خاص خودش را دارد و چه بسا
فقط برای شرکتهای خاص یا در دوره خاصی از فعالیت آنها کاربرد داشته
باشد.
مدیریت دولتی برای مدیریت فساد به ابزارهای مختلفی متوسل شده و
اندیشمندان، دیدگاههای مختلفی برای مدیریت فساد ارایه کردهاند.
یکی از این دیدگاهها «دیدگاه زندان تمامدید» است که براساس آن، فناوری اطلاعات، کلید اصلی و توانساز کنترل فساد تصور میشود.
در
این مقاله با ارایه چند مثال به نقد این دیدگاه پرداخته، استدلال می شود
که فناوری اطلاعات نه تنها اثر قابل ملاحظهای بر مدیریت فساد ندارد، بلکه
در برخی موارد خود فرصتهای جدیدی را برای فساد ایجاد میکند.
بنابراین برای استفاده از فناوری اطلاعات به عنوان ابزاری برای مبارزه با فساد باید به عوامل دیگری توجه کرد.
فساد
اداری یکی از بیماریهای مزمن و در واقع کهنهترین جراحت نظام اداری
تلقی میشود، چرا که پدیدهای همزاد دولت است یعنی از هنگامی که
فعالیتهای بشر شکل سازمان یافته به خود گرفتند، فساد اداری نیز در نتیجه
تعاملات درونی و تعامل با محیط از متن سازمان ظهور کرد.
لذا لازم است
با شناسایی علل بروز فساد اداری و راهکارهای مبارزه با آن این پدیده را
ریشه کن نماییم و جامعهای سال و به دور از ناهنجاریهای اجتماعی سازمانی
داشته باشی .
جستجوی راهکارهای دینی و ارزشی برای مبارزه با فساد
اداری، از آنرو اهمیت دارد که جامه ما جامعهای اسلامی است و در چنین جامعه
ای، الگوها و راهحلهایی میتوانند پاسخگو باشند که با فرهنگ و ارزشهای حاک
بر آن تناسب و سازگاری داشته، و به عبارت بهتر، از ارزشهای دینی و اسلامی
نشیت گرفته باشند.
این پژوهش میکوشد راهکارهای مبارزه با فساد اداری را براساس ارزشهای اسلامی استخراج کند.
به بیان دیگر، با مطالنه در نظام ارزشی اسلام، راهکارهای عملی و اجرایی را برای پیشگیری از فساد اداری و مبارزه با آن طرح نماید.
پرسش
اصلی پژوهش راهکارهای مبارزه با فساد اداری براساس ارز شهای اسلامی است که
برای ارایه پاسخ، رویکرد ارز شهای اسلامی با تاکید بر نظریه محدودیتها
مبتنی بر مدیریت گلوگاههای فساد اداری، چارچوب نظری تحقیق قرار داده شد.
در این پژوهش، از روش استنباطی با رعایت اصل احتیاط در پژوهشهای دینی استفاده شده است.
با
توجه به عوامل یادشده، راهکارهایی که برای مبارزه با فساد اداری به دست
آمد، عبارتاند از: تقویت نظارت درونی( تقوا) و نظارت اجتماعی( امر به
معروف و نهی از منکر )؛ افزایش سلامت کارگزاران نظام اداری؛ نهادسازی؛
شفافیت گرایی؛ توجه به معیشت کارمندان؛ ترویج فرهنگ وظیفه شناسی؛ و احیای
حس مسیولیت پذیری اجتماعی.
منبع : مقاله مبارزه با فساد اداری
مدیریت مسیر شغلی به برنامه ها، فرایندها و کمکهایی اطلاق میشود که
سازمان برای حمایت و افزایش موفقیت مسیر پیشرفت شغلی کارکنان اش فراهم
میآورد.
متاسفانه در محیطهای سازمانی کمتر به مقوله مدیریت مسیر شغلی توجه شده است.
مقاله حاضر در جهت روش ساختن اصطلاح کارراهه و مدیریت مسیر شغلی و نشان دادن مصادیق آن نوشته شده است.
نتایج
بررسیها نشان داد مصادیق مدیریت مسیر شغلی در مدیریت منابع انسانی شامل
مقوله های: یادگیری؛ هدف گذاری مسیر شغلی؛ استراتژی کارراهه؛ تصمیم گیری
کار راهه؛ شناخت ارزشهای فردی و سازمانی؛ شناخت الزامات شغلی، ایجاد
سازگاری بین الزامات شغلی و خواستههای غیرشغلی، توانایی کار گروهی،
طراحی مسیرهای پیشرفت شغلی؛ انتشار اطلاعات مسیر پیشرفت شغلی؛ پذیرش
ایدهها و نظرهای سازنده افراد سازمان؛ مشاوره مسیر پیشرفت شغلی و حمایت
از افراد در انتخاب مسیر شغلی بودند.
مسیر شغلی عبارت است از توالی شغلهایی که برنامه شغلی شما را در طولانی مدت میسازند.
ممکن است مسیر شغلی و برنامه شغلی، برای شما مشابه هم بهنظر بیایند، اما در واقعیت اینطور نیست.
منبع
دیگری، مسیر شغلی را این چنین تعریف کرده است: “مسیر شغلی عبارت است از
رشد یک فرد در سازمانی که در آن فعالیت دارد”. این تعریف توالی شغلی را
تنها در یک سازمان دیده است و باور دارد، نقش یک فرد میتواند در هر سازمان
بهطور طولی و عرضی تغییر کند.
به بیان دیگر، یا ترفیع بگیرد، توبیخ شود یا نقش او در سازمان و موقعیت شغلیاش تغییر کند.
شناخت مهارتهای قابل انتقال یک قدم اساسی در برنامهریزی شغلی است.
منبع : مقاله مسیر شغلی
هوش فرهنگی سازهای است که با مفهوم هوش در ارتباط بوده اما پدیدهای مستقل از آن تلقی میشود.
چنین موضوعی به دلیل عدم تاثیرپذیری هوش فرهنگی از سازه هوش به معنای عام آن است.
اگر
هوش منطقی و ریاضی را میتوان با آموزش بهبود داد هوش فرهنگی را میتوان
تا حد بسیار بالایی غیرارثی و ناشی از یادگیری و آموزش دانست.
آشنایی با مدلهایی که میتوان از آنها در تقویت هوش فرهنگی بهره برد هدف اصلی از نگارش مقاله حاضر است.
هوش
فرهنگی فراشناختی، هوش فرهنگی شناختی و هوش فرهنگی رفتاری» در قالب ۹
مولفه اساسی «علاقه درونی، علاقه بیرونی، برنامهریزی، آگاهی، ارزیابی و چک
کردن، دانش فرهنگ عمومی، دانش فرهنگ خاص، رفتار کلامی و رفتار عملی» برای
مدیریت هوش فرهنگی شناسایی و دستهبندی شدند.
نتایج تحلیل عاملی اکتشافی
نشان میدهد که، همه ابعاد و مولفههای مدیریت هوش فرهنگی دارای بار عاملی
بالای ۵/۰ میباشند، لذا تاثیر همه ابعاد و مولفهها بر مدیریت هوش فرهنگی
تایید میگردد.
در بین ابعاد مدیریت هوش فرهنگی، بعد هوش فرهنگی انگیزشی دارای بیشترین تاثیر و بعد هوش فرهنگی فراشناختی دارای کمترین تاثیر است.
همچنین در بعد هوش فرهنگی انگیزشی، مولفهی علاقهی بیرونی دارای تاثیر بیشتر و مولفهی علاقهی درونی دارای تاثیر کمتری است.
در بعد هوش فرهنگی فراشناختی، مولفهی آگاهی دارای بیشترین تاثیر و مولفهی ارزیابی و چک کردن دارای کمترین تاثیر است.
در بعد هوش فرهنگی شناختی، مولفهی دانش فرهنگ خاص تاثیر بیشتر و مولفهی دانش فرهنگ عمومی تاثیر کمتری دارد.
همچنین در بعد هوش فرهنگی رفتاری، مولفهی رفتار عملی تاثیر بیشتر و مولفهی رفتار کلامی تاثیر کمتری دارد.
منبع : مقاله هوش فرهنگی